سومين روز پيش دبستاني
آدرينا عزيزم الان كه برات مينويسم قلبم برات پر ميكشه دلم پيشته نگرانم نكنه بيوفتي يا بچه ها اذيتت كنن خوراكيتو خوردي يا نه حوصلم سر رفت خيلي دلم برات تنگ ميشه كاش ميشد منم باهات بيام قربون صورتت برم دلم ميخواست اينجا بودي محكم بغلت ميكردم ميبوسيدمت ...
نویسنده :
مامان آدرینا
10:42